زندگي يعني ديدن لبخند عزيزاني كه دوستشان داريم.

زندگي يعني شادي هاي بي دليل وخنده هاي از ته دل.

زندگي يعني خاطره هاي يواشكي كه ثانيه ها لبخند بر لبمان جاري مي سازد.

زندگي يعني صداي قهقهء كودكان،

يعني ديدن طلوع هر صبح خورشيد...

زندگي يعني آرامش يعني سادگي...

زندگي،

يعنــي چــاي تــازه دم مــــــــــادر.

نفسم نفست رو مي خواد

اگهــــــــــ....

نفست نفسمو نخواد

نفسمـــ...

واسه نفست بند مياد

پســـ...

نفستو با نفسم يكي كن 

كهــــــــــــ...

نفسم براي نفست نفس نفس ميزنه

نفســمـــــ.....!!!

زیاده خواه نیستم !

جاده‌ ی شمال

یک کلبه ی جنگلی‌ …

یک میز کوچک چوبی

با دو تا صندلی

کمی‌ هیزم، کمی‌ آتش مه‌ ،  ِ جنگلی‌

کمی‌ تاریکی ‌_ محض،

کمی‌ مستی،کمی‌ مهتاب…

و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار …

…تـو باشی ، مـن باشم و …هــیچ !

دنــــیــا هــم ارزانی خـــودشـــــان …

کـــــــــــــــــــــــم کــــــــــــــــــــم یاد خواهمـــ گرفتـــــ همانگونه باشمـــ که هستند!

همانقدر خوبـــــــ ، گرمـــــــ ، مهربانـــــــ 

همانقدر بـــــــــد ، ســـــــرد ، تلخـــــــ

کــــــــــــم کــــــــــم...

افســـوس آن زمـــان که باید دوســت بداریمــ


کوتــاهی می کنیمــ


آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیمــ


وبعد برای آنچه از دست داده ایم بیقـــــــــرار میکنیمــ


درنهان به آنها دل میبندیم که دوسـتمان ندارند


ودر آشکارا از آنان که دوستمان دارند غافلیمــ


وشاید این است تنها دلیل تنهایی ما....

دلم یک بغل " تو " را می خواهد.




که به جای تلاقی نگاه و سعی بر گریز بی امان



مرا به اسم کوچکم صدا بزنی !



و برای دقایقی نه چندان کوتاه



به یک دونفره دوست داشتنی دعوتم کنی ،



مرا تنگ در آغوش بکشی



" آنقدر که نفسم را در نفست پیدا نکنم "



کمی عقبم ببری



به چهره ام خیره شوی ،



و بی اختیار



یک لب کشـــــــــدار از من فرو ببری



همین !

شب خوابیدی رو تختت...

هی غلت می خوری!!

بعد گوشیو برمیداری و مینویسی:

" خوابم نمیبره"

سرد میشی...

بغض میکنی...

میبینی هیچ کسی رو نداری ک این رو واسش بفرستی...

تنهــــــــــــــایی سخته

خیلی...

➹چه سکــــــــوتی دنیـــــــــــا را فـــــــــــرا می گرفت !!!➹
.
.
➹اگــــــــر هرکســــــــــــی ➹
.
.
➹تنهــــا به انــــــــــدازه ی صــــــــــداقتش➹
.
.
➹سخـــــن میگــــــفت ... ➹

❧شب است ...❧


❧کلنجار میروم با خودم❧


❧با دلتنگی هایم❧


❧با قلب له شده ام❧


❧با غرور شکسته ام❧


❧سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم❧


❧نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم ❧


❧" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "❧

بـے آنکـﮧ اجازه بگیرב

قــَلبم را اسیر نگاه خویش کرב

و مَـטּ نیز بـے آنکـﮧ بـבانم چرا

چشمانَم را بـﮧانتظار نگاهَش روانـﮧ ساختم

و פـال بـے آنکـﮧ بخواهم

בر فراقش گونـﮧ هایم را میزباטּ شـَبنم چشمانـَم ساختـﮧ ام

خودم اینو خیلی دوست داشتم واسه شما ام گذاشتم

سخت است که با عقابها اوج بگیریم ؛

اگر که در میان شترمرغ ها زندگی و کار کنیم ...

تو همیشه سوگل این باغی          جای تو تمام این قلب من است   

به نام نامی عشق، به نام  عاشقانه                   به یاد قلبهای ، دور از هم و یگانه

به نام نامی یار ، به نام  شاعرانه                       به یاد شعر های، غمگین و جاودانه

به نام نامی دوست ، به نام کودکانه                     به یاد اشکهای ، ساده و بی بهانه

به نام نامی مهر ، به نام مادرانه                        به یاد  قصه ها و لالایی و ترانه

این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام



حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ،



از چشــــم هایم بیرونـــــــــ می آیند . . .

میدانی...؟

آدم های ساده

ساده عاشق میشوند

ساده صبوری میکنند

ساده عشق میورزند

ساده میمانند

اما...

و اما سخت دل میکنند

آن وقت که دل میکنند

جان میدهند

سخت میشکنند

و

سخت ،خیلی سخت

 فراموش میکنند

آدم های ساده...

آنچه میخواهیم, نیستیم و آنچه هستیم, نمیخواهیم




آنچه دوست داریم, نداریم و آنچه داریم ,دوست نداریم




وعجیب است که هنوز به زندگی امیدواریم!

همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی



وقتـــی بغــــض میکـــُنی



وقتـــی دآغونــــی



وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه



دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ



انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :


"بیخـــیال" :(

می دانی … !؟





به رویت نیاوردم … !





از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “





فهمیدم





پای ” او ” در میان است . . .

سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن

خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه

خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا

به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد

خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه